نقش امام باقر عليه السلام در بنيان گذاري اجتهاد

مشخصات كتاب

عنوان : نقش امام باقر عليه السلام در بنيان گذاري اجتهاد
پديدآورندگان : ابوالفضل هادي منش(پديدآور)
زينعاملي , محمدخليل , 1909 - 1975 (توصيف گر)
نوع : متن
جنس : مقاله
الكترونيكي
زبان : فارسي
صاحب محتوا : موسسه فرهنگي و اطلاع رساني تبيان
توصيفگر : اصول فقه
مقدمات اجتهاد
اجتهاد
وضعيت نشر : قم: موسسه فرهنگي و اطلاع رساني تبيان، 1387
ويرايش : -
خلاصه :
مخاطب :
يادداشت : ,ملزومات سيستم: ويندوز 98+ ؛ با پشتيباني متون عربي؛ + IE6شيوه دسترسي: شبكه جهاني وبعنوان از روي صفحه نمايش عنوانداده هاي الكترونيكيمنشأ مقاله: ماهنامه ياس، شماره 24، اسفند 1383
شناسه : oai:tebyan.net/19812
تاريخ ايجاد ركورد : 1388/8/10
تاريخ تغيير ركورد : -
تاريخ ثبت : 1389/6/30
قيمت شيء ديجيتال : رايگان

اشاره

ترديدي نيست كه بزرگترين رسالت مرجعيت ديني در عصر غيبت ولي عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف)، استخراج احكام شرعي از ادله و منابع ديني و در اختيار قرار دادن آن به مكلفين مي‌باشد كه در زمان بسته بودن باب علم مهم‌ترين وظيفه ي يك عالم ديني به شمار مي‌رود. اما در اين جا اين پرسش به ذهن خطور مي‌كند كه نخستين بار اين تلاش علمي ـ به معناي مصطلح و امروزي آن ـ توسط چه كسي انجام شد و در واقع، چه كسي باب اجتهاد را گشود و با تمسك به اصول، آن را تبيين نمود؟ و آيا در زمان باز بودن باب علم و حضور معصوم نيز اجتهاد صورت مي‌گرفته است يا خير؟

پايه‌گذاري علم اصول

آن گونه كه از تاريخچه ي تأسيس علم اصول برمي آيد، تأسيس اين علم و گردآوري قواعد آن در زمان امام باقر (عليه‌السلام) صورت گرفته است. اگر چه اميرالمؤمنين علي (عليه‌السلام) برخي از قواعد اجتهاد را بيان كرده بودند، اما دوران امامت امام باقر (عليه‌السلام) نقطه عطفي براي استفاده ي دانشمندان راستين اسلامي از محضر معادن علم الهي و چشمه‌هاي جوشان دانش و بينش وحياني بود تا در اين عرصه به كسب دانش و معرفت بپردازند. از جمله ي اين تلاش‌هاي گسترده ي امام در اين عصر، تبيين شيوه‌هاي صحيح استنباط حكم شرعي از منابع ديني بود كه بيش از پيش به اعتلا و توانمندي فقه شيعه غنا و اعتلا بخشيد. امام باقر(عليه‌السلام) خود، اجتهاد را بين دانشمندان اسلامي نهادينه ساخت، و با تدوين قواعد علم اصول و آموزش آن به شاگردان مكتب خويش، گام مهم و كارسازي در عرصه ي پيشبرد اهداف بلند اجتهاد برداشت؛ به گونه‌اي كه امروز شيعه مي‌تواند با سربلندي اذعان دارد كه ميراث دار دانش پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) و جانشينان او در بهره‌گيري از منابع ديني در قالب اجتهاد و استنباط حكم شرعي مي‌باشد. مرحوم صدر در اين باره مي‌نويسد: «به واقع، اولين كسي كه دروازه ي علم اصول [و اجتهاد در احكام] را گشود و به تبيين و ترفيع قواعد آن پرداخت، امام ابوجعفر محمدبن علي الباقر (عليه‌السلام) و پس از او فرزند برومندش ابوعبدالله الصادق (عليه‌السلام) است. اين دو بزرگوار با آموزش قواعد آن به بسياري از شاگردان خود و آنان نيز با جمع آوري و نگاشتن آن مسائل و قواعد گام بزرگي در فقه و اصول شيعه برداشتند كه از آن جمع مي‌توان كتاب «اصول آل الرسول»، «الفصول المهمة في اصول الائمة»، «اصول الاصلية» را نام برد كه همگي آن‌ها بنا بر استناد روايت كنندگان راستگو به اهل البيت (عليهم‌السلام) نسبت داده شده است.» [1] . علامه «سيد محسن امين» مي‌نويسد: مسلماً بيشترين قواعد اصولي كه از امامان معصوم (عليهم‌السلام) روايت شده، از امام باقر (عليه‌السلام) تا امام حسن عسكري (عليه‌السلام) مي‌باشد. [2] .

تبيين شيوه‌هاي صحيح اجتهاد

امام باقر (عليه‌السلام) به عنوان مبتكر و تدوين كننده ي علم اصول، در جايگاه برترين مرجع ديني شيعه، در روزگار خويش، بر خود مي‌دانست تا با تبيين شيوه‌هاي صحيح اجتهاد به نهادينه ساختن فرهنگ اجتهاد بين دانشمندان علوم اسلامي مبادرت ورزد. از اين رو، اقدام به آموزش اصحاب و شاگردان خود در راستاي اجتهاد، با بهره‌گيري از شيوه‌هاي صحيح نمود كه در كتاب‌هاي اصولي نمونه‌هاي فراواني از آن به چشم مي‌خورد. به عنوان مثال، زراره مي‌گويد: از امام باقر (عليه‌السلام) پرسيدم: شما در مسح پا و سر، مسح تمام سر و پا را لازم نمي‌دانيد، بلكه مسح مقداري از آن‌ها را كافي برمي شماريد. آيا ممكن است بيان كنيد كه اين حكم را چگونه و از كجا بيان مي‌فرماييد؟ امام با تبسمي پاسخ دادند: اين همان مطلبي است كه پيامبر (صلي الله عليه و آله) نيز بدان تصريح دارد و در قرآن نيز آمده است. به درستي كه خداوند مي‌فرمايد: «فَاغْسِلوا وُجُوهَكُم»؛ [3] صورت‌هايتان را بشوييد. از اين جمله فهميده مي‌شود كه شستن صورت واجب است. پس خداوند شستن دست‌ها را عطف بر صورت نمود و فرمود: «وَ اَيدِيَكُم إلي الْمَرافِقِ»؛ و دستانتان را تا آرنج بشوييد. بنابراين خداوند شستن دو دست را تا آرنج، به صورت متصل [و معطوف] نمود. پس دانستيم كه شستن تمام دست تا آرنج لازم است. سپس خداوند بين اين دو كلام [مورد نظر] را جدا كرده و جمله، از ماقبل [خود] جدا شده و با فعل جديدي آغاز مي‌شود، كه خداوند مي‌فرمايد: «وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُم»؛ و سرهايتان را مسح نماييد. پس مي‌فهميم كه هنگامي كه فرمود: «بِرُؤُسِكُم» مقداري از مسح سر كافي است و [اين مطلب] از مكان باء فهميده مي‌شود [كه مراد مسح برخي از سر است؛ چرا كه نفرموده «وَ امْسَحُوا رُؤُسَكم» و آن را مانند «فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُم وَ اَيدِيَكُم»، بدون باء نياورده است و در واقع امام باء را باء تبعيضيه گرفته‌اند]. پس خداوند رجلين را به رأس وصل [و عطف] نمود؛ همان گونه كه يدين را به وجه وصل [و عطف] نموده است. و هنگامي كه فرمود: «وَ أرجُلَكُم إلي الْكَعبَينِ»، از اين كه رجلين را به رأس وصل كرده، مي‌فهميم كه مسح بر برخي از قسمت‌هاي پا نيز كافي است. [اين همان چيزي است كه] رسول خدا (صلي الله عليه و آله) آن را براي مردم تفسير كرده بودند، اما مردم سخن او را تباه ساختند. [4] . به خوبي آشكار است كه امام با تأسي به دو نكته ي ادبي در تفسير آيه ي شريفه (اول عدم انشاء امر جديد براي شستن دست‌ها و عطف ايديكم به وجوهكم با يك صيغه ي امر «فَاغْسِلوا» و دوم تبعيضيه گرفتن باء جاره در «برؤسكم» و عطف «ارجلكم» به آن) سعي در باز گو كردن چگونگي برداشت اين حكم از آيه دارند. پر واضح است كه ايشان مي‌توانستند بدون اين كار، حكم شرعي را براي مخاطب روشن سازند، اما آشكار است كه ايشان تلاش در آموزش شيوه‌هاي اجتهاد به فرد پرسش كننده دارند. در روايتي ديگر، زراره و محمد بن مسلم از امام باقر (عليه‌السلام) مي‌پرسند: نظر شما در مورد نماز مسافر چيست و چگونه است؟ امام فرمودند: خداوند بلند مرتبه ي بزرگ مي‌فرمايد: «وَ إذا ضَرَبتُم في الأرضِ فَلَيسَ عَلَيكُم جُناحٌ أن تَقصُروا مِنَ الصَّلوة»؛ و چون به سفر مي‌رويد، اگر مي‌هراسيد كافران شما را بيازارند، گناهي بر شما نيست كه از نماز بكاهيد. (نساء / 101). پس تقصير در سفر واجب شده است؛ همانند وجوب تمام خواندن آن در «حَضَر». به امام عرض كرديم: خداوند فقط فرموده: بر شما «جُناحي» نيست و نفرموده: «افعلوا» (كه ظهور در وجوب داشته باشد)، پس چگونه [از اين آيه فهميده مي‌شود كه [واجب گردانيده است؟ امام فرمود: آيا خداوند بلند مرتبه در [مورد] صفا و مروه نفرموده است: «فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أوِ اعتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيهِ أن يَطَّوَّفَ بِهِما»؛ پس هر كس حج خانه (كعبه) به جاي آورد يا عمره بگزارد بر او گناهي نيست كه ميان آن دو را بپيمايد. (بقره / 158) آيا نمي‌بينيد طواف آن دو واجب فرض شده است؟ چون كه خداوند در كتاب خود آورده و پيامبر او (صلي الله عليه و آله) نيز بدان عمل نموده است. تقصير در سفر نيز همين گونه است كه پيامبر (صلي الله عليه و آله) بدان عمل كرده است و پروردگار متعال نيز آن را در كتابش آورده است. [3] مرحوم امام خميني (ره) درباره ي دلايل وجود اجتهاد در عصر معصومان مي‌نويسند: از آن دلايل، رواياتي است كه به چگونگي حكم شرعي از كتاب خدا اشاره مي‌كند و به عنوان نمونه، مي‌توان به روايت زراره اشاره نمود كه چگونگي آموزش به زراره در راستاي استنباط حكم شرعي از قرآن را بيان مي‌كند. [4] .

دستور به فتوا دادن

گام مهم ديگري كه امام باقر (عليه‌السلام) در راستاي تحكيم بنيادهاي اجتهاد برداشتند، اين بود كه به شاگردان برجسته ي خود كه آشنايي كامل به اصول و مبادي فقه و اجتهاد داشتند، دستور داد كه فتوا دهند تا بدين وسيله راه اجتهاد در فقه، هر چه بيشتر براي شيعه هموار گشته و از سويي، بستري مناسب براي مرجعيت ياران فقيه خود و نيز رجوع مردم كه گاه دسترسي به امام ندارند، به آنان فراهم شود. از جمله افرادي كه از سوي امام باقر (عليه‌السلام) مأموريت مستقيم مبني بر فتوا دادن يافت، «ابان بن تغلب» مي‌باشد. امام باقر (عليه السلام) آشكارا به او فرمود: «اجلس في المسجِد و أفتِ للنّاس فَإنّي أُحِبُّ أن يُري في شيعَتي مِثلُكَ»؛ در مسجد مدينه بنشين و براي مردم فتوا صادر كن. همانا كه من دوست دارم بين شيعيانم [بسيار] مانند تو ديده شود. [5] . حتي در روايت ديگري كه به سند معتبر «مسلم بن ابي حبة» وارد شده است، آمده كه راوي مي‌گويد: نزد امام صادق (عليه‌السلام) رفتم و [لحظاتي] در خدمت ايشان بودم. هنگامي كه خواستم برخيزم و بروم، ضمن خداحافظي، به امام عرض كردم: دوست دارم [دانش و بينش] مرا زياد گرداني. امام فرمود: «أيتِ أبانَ بن تَغلِب فَإنّه قَد سَمِعَ مِنّي حَديثاً كثيراً فَما رَوي لَكَ فَأروهُ عَنّي»؛ نزد ابان بن تغلب برو كه او سخنان بسياري از من شنيده است و او چيزي از من روايت نمي‌كند، مگر آن چه را خودم برايش گفته‌ام. [6] .

مبارزه با شيوه‌هاي نادرست اجتهاد

تلاش مهم امام باقر (عليه‌السلام) در اين زمينه در دو جنبه شكل گرفت. ابتدا به اصحاب و ياران نزديك خود خطر آسيب‌پذيري اجتهاد با واسطه شيوه‌هاي نادرست را گوشزد نموده و آنان را از خطر افتادن در دام آن دور داشتند و در گام ديگر، خود به مبارزه با اين شيوه‌هاي نادرست پرداختند. اين شيوه‌ها كه از سوي اين گونه عناصر، سامان دهي و گاه از سوي حاكميت جامعه نيز حمايت و تقويت مي‌شد را مي‌توان در عناويني چون «قياس»، «استحسان»، «اجتهاد در مقابل نص» و برخي گونه‌هاي «اجماع» [7] برشمرد. امام باقر (عليه‌السلام) در ميدان اول مبارزه، همواره اطرافيان خود را از افتادن در دام اين گونه شيوه‌ها، بر حذر مي‌داشتند و آنان را حتي از مراوده با افرادي كه در اين عرصه گام مي‌زنند و آن را دست مايه ي رسيدن به احكام شرعي مي‌دانند، دور مي‌داشتند. امام در گفتاري به زراره، اين دانشمند متعهد و بلندآوازه اسلامي، فرمودند: «اي زراره! بر تو باد از كساني كه در دين قياس مي‌نمايند، دوري گزيني؛ زيرا آنان از قلمرو تكليف خود پا فراتر نهاده و آن چه را بايد مي‌آموختند، واپس نهاده‌اند. و به آن چه از آنان خواسته نشده، روي آورده و خود را به سختي انداخته‌اند. روايات و احاديث را بنابر ذوق خود معني نموده (استحسان) و بر خدا نيز دروغ بسته‌اند (اجتهاد در برابر نص) و در نظر من به سان كساني هستند كه در مقابل‌شان، آنان را صدا مي‌زني، اما نمي‌شنوند و سرگشته و سرگردان در دين و دنيا هستند». [8] و نيز مي‌فرمود: «سنت و احكام شرعي قياس بردار نيست. چگونه مي‌توان قياس كرد [و ملاك حكم شرعي قرار داد]، در حالي كه زن حائض پس از دوران حيض مي‌بايست روزه ي خود را قضا كند، ولي قضاي نماز بر او واجب نيست؟» [9] . ايشان فتوايي كه برخاسته از عدم آگاهي و هدايت الهي بوده، را به شدت مردود شمرده و مي‌فرمودند: «هر كس براي مردم، بدون علم و هدايت الهي فتوا بدهد، فرشتگان رحمت و عذاب او را نفرين نموده و گناه آنان كه نظر خطاي او را به كار بندند، بر عهده ي اوست؟» [10] . و نيز در حديثي ديگر، به كار بستن اين راه كارهاي نادرست را دشمن با خدا تلقي نموده و فرمودند: «هر كس با رأي شخصي خود براي مردم فتوا بدهد، در دين خدا بدون دانش گام برداشته و هر كس دين خدا را بدون علم بپيمايد، با خدا به دشمني برخاسته است؛ چرا كه بدون علم، حكم به حلال و حرام داده است.» [11] . امام بهترين راه را براي جلوگيري از خطر ابتلا بدان ضرورت احتياط در مسائل پيچيده و واگذاري آن به اهلش مي‌دانست. در اين مورد، امام همواره به شاگرداني كه زياد به بحث و بررسي پيرامون موضوعات فقهي و اصولي مي‌پرداختند، اين نكته را گوشزد مي‌فرمود. «محمد بن طيار» مي‌گويد: ابا جعفر (عليه‌السلام) به من فرمود: آيا تو با مردم [در مورد مسائل فقهي و اصولي] بحث مي‌كني؟ عرض كردم: آري. فرمود: و تو در برابر هر پرسشي، پاسخي ارائه مي‌نمايي؟ گفتم: بلي [همين طور است]. امام با ناراحتي فرمود: پس تو كي [سكوت مي‌كني و آن را به اهلش كه ما باشيم] واگذار مي‌نمايي؟» [12] . در همين راستا، داستان جالب ديگري را «ابوحمزه ثمالي» روايت مي‌كند كه روزي در مسجد الرسول نشسته بودم كه مردي داخل شد مدتي نگذشت كه ابوجعفر (عليه‌السلام) نيز وارد مسجد شد، در حالي كه جماعتي از اهل خراسان و ديگر بلاد او را همراهي مي‌كردند و از او پرسش‌هايي راجع به حج مي‌پرسيدند. رفت تا در جايگاه خود بنشيند. مرد دانشمند نيز نزديك او نشست. من نيز [به دليل كنجكاوي از پرسش‌هاي او] در محلي نشستم كه صدايشان را [به خوبي] بشنوم. چند تن از دانشمندان نيز حضور داشتند. وقتي امام پرسش‌هاي آنان را پاسخ داد، متوجه مرد شد و پرسيد: كيستي؟ گفت: من قتادة بن دعامة بصري هستم. امام پرسيد: آيا همان فقيه اهل بصره نيستي؟ گفت: آري. ابوجعفر (عليه‌السلام) فرمود: واي بر تو اي قتاده! به درستي كه خداوند بلند مرتبه و بزرگ دسته‌اي از آفريدگان خود را آفريد و آنان را حجت بر ديگر آفريدگان قرار داد. آنان «اوتاد» روي زمين هستند كه برابر پروردگارشان ثابت قدم و برگزيدگان علم الهي مي‌باشند كه خدا آنان را پيش از آفريدن انسان‌ها برگزيد و در سايه سار عرش خود جاي داد. قتاده مدتي طولاني سكوت كرد و سر فرو افكند. پس گفت: پروردگار تو را آرامش بخشد. به خدا قسم كه من پيش روي بسياري از دانشمندان نشسته‌ام و حتي ابن عباس را هم درك كرده‌ام، ولي هرگز اين گونه كه در محضر شما مضطرب و پريشانم، نزد هيچ كدام آن‌ها نبوده‌ام. سپس گفت: اكنون بفرماييد حكم پنير چيست؟ امام باقر (عليه‌السلام) لبخندي زد و فرمود: سؤالت فقط همين بود؟ پاسخ داد: همه را اكنون فراموش كرده‌ام. امام فرمود: [خوردن آن] اشكالي ندارد. [13] . امام اگر چه مسير را براي اجتهاد اصحاب و دانشمندان مي‌گشود، اما همواره سعي مي‌كرد تا تلاش‌هاي آنان را نيز در اين راستا زير نظر داشته باشد.

جايگاه خردورزي ديني از نگاه امام باقر

امام باقر(عليه‌السلام) جايگاه ويژه و وارسته‌اي براي فقه و تعميق در آن و به اصطلاح تفقه در دين انگاشته و فرد فقيه در دين را شخصيتي ممتاز و برجسته در دين معرفي مي‌نمودند و مي‌فرمودند: «مُتِفَقِّهٌ في الدّينِ أشَدُّ عَلَي الشَّيطانِ مِن عِبادةِ ألفَ عابِدٍ»؛ يك فقيه در دين براي شيطان از عبادت هزار عابد بالاتر و خطرناك‌تر است. [14] . ايشان ضمن تشويق و ترغيب ديگران به تفقه در دين مي‌فرمودند: «در حلال و حرام [خدا] تفقه كنيد تا از «اعراب» [باديه نشين] نباشيد.» [15] . همچنانكه خداوند متعال در رابطه با ناداني و جهل اعراب باديه نشيني كه به سختي اسلام را مي‌پذيرفتند، فرمود: «الأعرابُ أشَدُّ كُفراً وَ نِفاقاً»؛ [16] اعراب [باديه نشين] كفر و دورويي شان بيشتر است. اگر چه اين روايت به طور مستقيم دلالت بر اجتهاد ندارد، اما از آن جا كه بن مايه اصلي آن تفقه در دين است، مي‌توان گفت كه به گونه‌اي تلويحي به ترغيب و تشويق مردم براي به دست آوردن آن اشاره دارد. از اين رو، امام باقر (عليه‌السلام) نسبتاً در اين زمينه به اصحاب و نزديكان خود سخت گير به نظر مي‌رسيدند و گاه با تهديد زمينه‌هاي تحريك آنان را براي دنبال كردن اين سنت فراهم مي‌آوردند و مي‌فرمودند: «اگر جواني از جوانان شيعه را نزد من آورند كه دنبال تفقه در دين نباشد، او را تنبيه خواهم كرد». [17] كه از اين مطلب به خوبي حساسيت و اهميت موضوع فهميده مي‌شود. امام با تبيين شرايطي خاص براي تفقه و چار چوب ايفاي نقش يك فقيه، فقيه راستين را فردي ساده زيست و متمايل به آخرت معرفي نمودند. در اين راستا، روزي فردي از امام مسأله‌اي را مي‌پرسد و امام پاسخ او را مي‌گويد. مرد از پاسخ امام تعجب كرده و مي‌گويد: نظر فقها چيزي غير از اين است [كه شما فرموديد]. امام در پاسخ مي‌فرمايند: «وَيْحَكَ إنَّ الفَقِيهَ الزّاهِدُ في الدّنيا، الرّغبُ في الآخِرة و المُتَمَسِّكُ بِسُنَّةِ النَّبي (صلي الله عليه و آله)»؛ واي بر تو! (آيا فقيه را اين گونه مي‌پنداري؟) فقيه راستين كسي است كه دوري گزين از دنيا، راغب به امر آخرت و تمسك كننده به سنت پيامبر (صلي الله عليه و آله) است. [18] .

پاورقي

[1] سيد حسن صدر، الشيعة و فنون الاسلام، تهران، مطبعة العرفان، بي جا، 1331 هـ. ش، ص 95.
[2] سيد محسن امين، أعيان الشيعه، بيروت، دارالتعارف للمطبوعات، بي تا، ج 1، ص 137.
[3] مائده / 6.
[4] محمد بن الحسن الحر العاملي، وسائل الشيعة الي تحصيل مسائل الشريعة، بيروت، دار احياء التراث العربي، چاپ پنجم، 1403 ق، ج 1، ص 290.
[5] محمد باقر مجلسي، بحارالانوار، دارالكتب الاسلامية، چاپ اول، 1362 هـ. ش، ج 2، ص 276.
[6] روح الله الخميني، الرسائل، قم، اسماعيليان، 1385 ق، ج 2، ص 128.
[7] شيخ محمد التستري، قاموس الرجال، قم، مؤسسة النشر الاسلامي التابعة لجماعة المدرسين بقم المشرفة، چاپ دوم، 1410 ق، ج 1، ص 97.
[8] همان، ص 100.
[9] به ياد داشته باشيم كه اهل سنت هر گونه اجماع را معتبر مي‌دانند كه همه آن‌ها در فقه شيعه معتبر نبوده و فقط اجماعي كه كاشف از قول معصوم باشد، حجيت دارد. ر.ك: محمد دشتي، اجتهاد و تقليد، قم، نشر مؤسسه تحقيقاتي اميرالمؤمنين (عليه‌السلام) چاپ اول، 1374 ش، ص 119. [
[10] وسائل الشيعه، ج 18، ص 39: «يا زُرارَة إيّاكَ وَ أصحابَ القِياسِ فِي الدِّينِ، فَإنَّهُمْ تَرَكُوا عِلْمَ ما وُكِّلُوا بِه و تَكَلَّفُوا ما قَدْ كَفَّوهُ يَتَأَوّلُونَ الأَخْبارَ وَ يُكَذِّبُونَ عَلَي اللهِ عَزَّوَجَلَّ وَ كَأنَّ بِالرَّجُلِ مِنْهُم يُنادِي مِنْ بَيْنِ يَدَيْه فَيُجيبُ مِنْ خَلْفِهِ و يُنادِي خَلْفَهُ فَيُجِيبُ مِنْ بَينِ يَدَيْهِ قَدْ تاهُوا وَ تَحَيَّرُوا فِي الأرضِ وَ الدِّينِ».
[11] بحارالانوار، ج 2، ص 308: «انَّ السُّنَّةَ لا تَقاسُ و كَيْفَ تَقاسُ السُّنَّةُ وَ الحائِضُ تَقضِي الصِّيامَ و لا تَقضِي الصَّلاةَ؟!».
[12] بحارالانوار، ج 2، ص 118: «مَن أفْتَي النّاسَ بِغيرِ عِلمٍ و لا هُديً مِنَ اللهِ لَعَنَتْهُ مَلائِكَةُ الرَّحمةِ و مَلائِكَةُ العُذابِ و لَحِقَه وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِفَتْياهُ».
[13] وسائل الشيعه، ج 18، ص 25: «مَن أفْتَي النّاسَ بِرَأيِهِ فَقَدْ دانَ اللهَ بِما لا يَعْلَمُ، وَ مَنْ دانَ اللهُ بِما لايَعْلَمُ فَقد ضادَّ اللهَ حيثُ أحَلَّ و حرَّمَ فِيما لا يَعْلَمُ».
[14] بحارالانوار، ج 2، ص 307.
[15] شيخ عباس قمي، أنوار البهيه في تواريخ الحجم الإلهية، قم، مؤسسة النشر الإسلامي، چاپ اول، 1418 ق، ص 136؛ بحارالانوار، ج 46، ص 358.
[16] ابوجعفر بن الحسين بن فروخ صفار القمي، بصائر الدرجات في فضائل آل محمد (صلي الله عليه و آله)، قم، منشورات مكتبة آية الله العظمي مرعشي نجفي، 1404 ق، ص 7.
[17] بحارالانوار، ج 1، ص 214: «تَفَقَّهوا في الحَلالِ و الحَرامِ و إلّا فَأنتُم أعرابٌ».
[18] توبه / 98.
[19] بحارالانوار، ج 1، ص 214: «لَو أتَيْتُ بِشابٍ مِنْ شَباب الشَّيعَةِ لا يَتَفَقَّه في الدِّينِ لأوْجَعْتُهُ».
[20] همان، ج 2، ص 51؛ علاء الدين المتقي بن حسام الدين الهندي، كنز العمال، بيروت، مؤسسة الرسالة، 1409 ق، چاپ دهم، ج 10، ص 182.

درباره مركز تحقيقات رايانه‌اي قائميه اصفهان

بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بنده‌اى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او می‌فرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمت‌ها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوست‌تر می‌داری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش می‌رَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچه‌ای [از علم] را بر او می‌گشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه می‌دارد و با حجّت‌های خدای متعال، خصم خویش را ساکت می‌سازد و او را می‌شکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بی‌گمان، خدای متعال می‌فرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».